معنی قرائت شده
حل جدول
لغت نامه دهخدا
قرائت. [ق ِ ءَ] (ع مص) قرائه. رجوع به قرائه شود. خواندن. || خواندن قرآن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
قرائت خانه
قرائت خانه. [ق ِ ءَ ن َ / ن ِ] (اِ مرکب) جائی که برای قرائت و مطالعه آماده شده است. اطاقی است در کتابخانه های عمومی برای مطالعه کنندگان.
قرائت کردن
قرائت کردن. [ق ِ ءَ ک َ دَ] (مص مرکب) خواندن. (ناظم الاطباء).
شده
شده. [ش َ دَه ْ] (ع اِ) رجوع به شَدْه ْ، شود.
شده. [ش َ ؟] (اِ) علم و نشان. (غیاث اللغات).
شده. [ش ُدْه ْ] (ع اِ) رجوع به شَدْه ْ، شود.
فرهنگ عمید
خواندن چیزی با صدای بلند: قرائت متن بیانیه به پایان رسید،
تٲویل، تفسیر از دین،
علم به درست خواندن قرآن کریم،
قرائت خانه
اتاقی در کتابخانههای عمومی که مردم در آنجا کتاب یا روزنامه میخوانند،
فرهنگ فارسی هوشیار
خواندن قرآن
فرهنگ فارسی آزاد
قِرائَت، خواندن، خواندن هر نوشته (جمع: قِراءات)،
فرهنگ معین
(قَ ئَ) [ع. قرائه] (مص م.) خواندن کتاب و غیره.
فرهنگ واژههای فارسی سره
خواندن
مترادف و متضاد زبان فارسی
تلاوت، خواندن
معادل ابجد
1010